آفتاب بود, نیمکت بود, فقط.......

بعد از ظهر یک روز آفتابی و گرم در اوایل ماه مارچ روی نیمکت رنگ باخته ی کنار شمشادها نشسته باشی. رو به رویت سه راه عریضی باشد که از هر سمت به راه اصلی برسد. سر تا سر مسیر از درخت های پرتقال و کُنار و نخل و شمشاد ها پوشیده باشد. صدای مسحور کننده ی پرنده ها تمام لذتت را برانگیخته باشد. ناگهان بفهمی عادت کرده ای. به بودنت. به بودنش. بفهمی احساست عجیب است. انگار زیر دنده ی چپت رشته ای داری متصل به رشته ای شبیه خودش در همان قسمت از بدن قدرتمندش. که گاهی کشیده می شوند. دردت می آید. به رویت نمی آوری. به خودت قول داده ای در سکوت همه چیز را تحمل کنی. انگار دو طرف چرخ و فلک کوچکی نشسته باشید اما نه دستت به او برسد نه تندی باد بگذارد آرام نگاهش کنی. چرخِش که تمام شود, برود. تا برای بار دیگر منتظرش بمانی. بشود یک رویای همیشگی. صدای دسته ی جیر جیرک ها حواست را به نیمکت رنگ و سو رفته برمی گرداند. رشته ی نامرئی را لمس می کنی. بدانی حتا خودش از این رشته خبر ندارد. بغضت بترکد. نه های و هوی کنی نه ناله و شیون. تند و تند نفس بکشی. بغضت را پاک کنی. به خودت قول داده ای در سکوت تحمل کنی.

آفتاب هست, نیمکت هست, چرا......

نظرات 8 + ارسال نظر
korosh iran یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.a-z-iran.mihanblog.com

سلام


فلسفه چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی

منتظر حضور شما هستم.

موفق باشید.

ها؟

ناصر دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ http://introspection.blogsky.com

چرا او که باید باشد نیست؟
هرچند همیشه تصوری که از آدم ها ساخته ایم از خودشان بهتر است:)

پرتقال و کنار از درخت های معروف شهر کنونی ام هستند،امیدوارم مسافرت به دیارم خوش گذشته باشد.

خوش که گذشت خیلی....اما شهرت رو دوست نداشتم. موقع پرسه زدن تو خیابون هاش گریه م گرفته بود.

aluminium سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ

جایی که رفتی به غیر از آدم ها و گرد و خاک هوا به نظرم خوبه.
چرا اینگونه؟

هواش خوبه.

ناصر سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://introspection.blogsky.com

میدونی وقتی بهم میگن "شهرت" کلی سردرگم میشم...چون نمیدونم منظورشون دقیقا کدوم شهر هست:|
حالا چرا گریه؟

همون که هستی فعلن.
خب نمی تونم این جا بگم.

سیاوش پاکسرشت شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:04 ق.ظ http://mr.pakseresht.info

از اون قولهای مسخره ی کذایی

دقیقن

محبوبه شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ق.ظ http://mzm70.blogsky.com

اما من نمیدونم چرا اونجا رو که توصیف کردی دوست داشتم

خب دوست داشتنی هم هست

محبوبه دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ق.ظ http://mzm70.blogsky.com

سلام سال نو پیشاپیش مبارک با بهترین آرزوها

سلام
ممنون

برای دخترم سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ق.ظ http://barayedokhtaram.blogfa.com

چرا بین این همه هست ها فقط او نباید باشد ؟ واقعا چرا ؟ چرا هیچوقت این معادله یک مجهولی حل نمیشود که نمیشود که نمیشود ؟

شاید بقیه ی معلوم های معادله سر جای درستشون قرار نگرفتن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد