وارد رستوران شدم دیدم برات جشن گرفته. فکر کردم سالگرده. بیشتر فکر کردم, اگه خیلی سریع هم انتخاب می کردی بیشتر از چند ماه نشده.
نمی دونستم یکی انقدر از تو ذوق زده میشه که ماهگرد و دو ماهگرد و هر ماهگرد می گیره.
احتمالن انجیر های خشک شده ی تو ظرف ِ وسط میز کار خودش رو کرده بود. میوه ی مورد علاقه ی من.
چه انتخابی...
هوم
سوختن داره
دلم سوخت براشون
هنوز اولشه بذار بعدا خودش به خریتش پی میبره با عرض معذرت اگه رک گفتم
:))) قربونت
ماه گرد؟ ما تو دهاتمون از اینایی که میگی نداریم
شما چطور؟
من کم پیدا نشدم؛ذهنم 2 بایته؛جملاتت هم طولانی هستن، تا می رسم آخر جمله اولش فرت میشه؛واسه همین طول می کشه یه متن رو بخوم؛بعد دوباره همین فرایند واسه کامنت گذاشتنم پیش میاد دیگه. :دی
73
ما تو دهاتمون داریم.
پس چی! می خوای برات پست یه کلمه ای بزنم!
ذهن 2 بایتی :دی
انجیر خشک شده...
هوم.....
دلم خواست.
این دفعه داشتم می خوردم بهت بفرمیو می زنم :)
تو چرا آنجا بودی؟
یاد بازجو ها انداختیم :)
رفته بودم هات چاکلت بخورم جناب.
عجب ... چه قدر سریع !
پذیرای پیشنهادتون هستیم :دی
چه الکی!
با تشکر. عرض می کنیم :))
سلام. خوبی؟
سلام..بدک نیستم. ممنون
تصادفی دیدیش پس...حسن تصادف بود حالا؟ یا خرابت کرد دیدنش؟
نمی دونم...فقط ضربان قلبم تند شد